۱۳۹۰ تیر ۱۸, شنبه

سفرنامه 38: توالت در بلادکفر

یعنی من اگر صد سال هم در این بلادکفر زندگی کنم بالاخره با همه چیزش کنار میام اما خدایشش با این توالت های ایستاده مردانه اصلا اصلا کنار نمیام. یعنی چی وقتی داری گلاب به روتون رفع حاجت می کنی همه دارند بهت نگاه می کنند؟؟ حالا این بی تربیتی ماجرا به کنار من اصلا اینجوری دستشوییم گلاب به روتون بند میاد. مثانه ام هم بترکه اصلا نمی تونم. حالا ببینید قربونش برم تو آمستردام چی دارند:


یعنی این یکی دیگه معرکه است. حتی حفاظ هم دورش برای پوشوندن دستشویی نداره و فرد در موقع رفع حاجت تو خیابونه و همه می بیننش حتی مردم سوار اتوبوس!!!! زشته به خدا!!!
.
.
.
.
میگن اگه این دستشویی ها نباشند نمیشه ملتی که شب تا خرخره مشروب خوردند و مست کردند و نیاز به دستشویی دارند رو مدیریت کرد. بعد اونا میرند گوشه خیابون کارشون رو می کنند که بدتره. میگم پس زن ها چی کار می کنند؟ میگن که خوب اونا آدم ترند و عینه مردا انقدر خرمستی نمی کنند!!!! بعدش هم یه تفاوت بین مرد و زن باید باشه یا نه؟!! به قول "باستانی پاریزی" تنها تفاوت مرد و زن تو غرب اینه که زن ها نمی تونند ایستاده رفع حاجت کنند :))))