۱۳۹۰ تیر ۱۹, یکشنبه

سفرنامه 40: شهر عربها و شهر نگاره ها

وقتی به بروکسل رسیدم اصلا باورم نمی شد اینجا پایتخت اتحادیه اروپاست. اولین تصویر بروکسل شهری نیمه کثیف بود که از در و دیوارش عرب می ریخت و البته در خود شهر آدم ها Cool به نظر نمی رسیدند. یعنی مشکل بخش های فرانسوی زبان رو داشتند. یعنی فرانسوی زبان هایی که زیاد از انگلیسی زبان ها خوششون نمیاد یا اصلا انگلیسی بلد نیستند. تو آمستردام از راننده اتوبوس بگیر تا پیر مرد و پیرزن همه انگلیسی بلد بودند و اصلا مشتاق بودند که خودشون بهت کمک کنند اما بروکسل اینطوری نبود. خیلی تو ذوقم خورد.

اما کم کم این دید از بین رفت. راستش دیدم در مورد عرب ها درست بود. بروکسل تقریبا اکثر جمعیتش مهاجرین مراکشی هستند که حدود 30 سالی هست که در ابتدا به عنوان کارگر آمده بودند اما حالا صاحب خانه و زندگی و یک شبکه اجتماعی قوی شده اند. نقل است که متروی بروکسل در مالکیت یک مراکشی است. بسیاری از مغازه ها و تاکسی ها برای آنهاست. واقعا به راحتی میشه دید که بروکسلی اصل در خود بروکسل غریبه است!!!! برای شهری که در قلب اروپاست و تازه پایتخت اتحادیه اروپا هم هست کمی این تصویر عجیب و نافرم و باورنکردنی است!!!! اما از این که بگذریم به بخش دیگر بروکسل می رسیم.

بروکسل شهری است پر از مجسمه و نگاره و نماد و طرح و نقاشی. هیچ کوچه و خیابانی نیست که در آن مجسمه یا کنده کاری روی سنگ ها و دیوار و یا طرحی نبینید. عکس های زیر شاید چند تا از ده ها هزار ساختمان و مجسمه و نماد در بروکسلند که به طرز ظریفی ساخته شده اند و حتی گاه سر در مغازه ها هستند: 















و حتی روی زمین هم می توان هنرنمایی آنها را دید... 

.
.
.
.
بروکسل از جاهای واقعا دیدنی است و برای آنها که مثل من عاشق نمادها هستند تمام ناشدنی. علیرغم تصویر اولیه که خیلی تو ذوق می زد حالا بروکسل واقعا قشنگ و تمام ناشدنی بود....