۱۳۹۰ مرداد ۹, یکشنبه

سفرنامه 62: مرزپرگهر اروپا

برای اروپاگشته ها یک چیز به طور روشن مشخصه و اون اینه که ایتالیا ایران مجسم اروپاست! واقعا این کشور و مردمانش شبیه ایرانیاند و این تشابهات چیزی بیشتر از شباهت ظاهریه که مثلا واقعا بعضی از ایتالیایی ها از نظر قیافه خیلی شبیه ایرانیا هستند و یا مثلا پرچمشون هم یک 90 درجه چرخیده پرچم ایران خودمونه.

من تو سوییس با ایتالیایی هایی که طرف بودم دقیقا عین خیلی از ایرانی ها (و نه همه ایرانی ها بخصوص شما خواننده محترم:) ) دیدم توی کار کم می ذارند، از زیر کار درمیرند، دنبال یه شبه پولدار شدنند، دنبال زیراب زدن دیگرانند، و از همه مهمتر دنبال مخ زدن جنس مخالف!!! دقیقا عین پسر ایرانی هاند که ته ذهنشون اینه که اون دختره رو چه جوری برند مخ بزنند و اونو ببین چه خشگله و قس علی هذا!!! دقیقا من توی رم دیدم که بعضی پسرا به دخترا تیکه میندازند. یه چیزی عین مملکت اسلامی خودمون! واقعا بعد از این همه مدت دیدن این صحنه ها اونم توی اروپا واقعا برام عجیب بود. مملکتشون هم که گل و بلبل! یعنی وقتی برلوسکونی رییس یه مملکت باشه دیگه تا ته اون مملکت رو میشه فهمید چه خبره!!!

خوابگاهی هم که رزرو کرده بودم در نزدیکی ایستگاه قطار روم (Roma Termini) بود که مهمترین مشخصه اش اینه که یک عده توش الافند که کارشون فقط نگاه کردن مردمه. عین ترمینال جنوب خودمون که یک عده تو کار جیب بری و مواد مخدر و دختر فراری و اینگونه کسب و کارهای سازنده برای رزق و روزی حلال خانوادشون هستند. انقدر هم این کسب و کار جیب بری رونق داره که از این هشدارها حتی توی کلیسا هم میبینید:


.
.
.
.
وقتی رم رو اونم توی اروپا می بینی به ایران خودمون خیلی خیلی امیدوار میشی....