۱۳۸۸ بهمن ۱۲, دوشنبه

داستانک - سوم

روزي دو نفر در جنگل قدم مي زدند.ناگهان شيري در مقابل آنها ظاهر شد. يكي از آنها سريع كفش ورزشي اش را از كوله پشتي بيرون آورد و پوشيد.

ديگري گفت بي جهت آماده نشو هيچ انساني نمي‌تواند از شير سريعتر بدود. نفر اول به دومي گفت : قرار نيست از شير سريعتر بدوم. كافيست از تو سريعتر بدوم!