۱۳۸۸ آذر ۱۶, دوشنبه

این روزها - سوم

این روزها در حال انتظارم... دچار سرطان انتظار...
روزی صدبار ایمیلم را چک می کنم....
روزی صدبار موبایلم را می بینم که پیغامی یا میس کالی دارم یا نه...
روزی صدبار اطرافم را به یکباره نگاه می کنم تا فرد بخصوصی یا اتفاق بخصوصی را ببینم....
روزی صدبار در بیداری خواب چیزهایی مبهم را می بینم...
و روزی چهارصدبار ناامید می شوم....
خودم هم نمی دانم منتظر چه یا که هستم!
فقط می دانم منتظرم.... بی قرارم.... خسته ام.....
منتظرم که ببینمش، بی قرار که کی می ببینمش و خسته از اینکه چرا نمی بینمش...