۱۳۹۱ خرداد ۱۱, پنجشنبه

سفرنامه 103: ما و عرب های سوسمارخور!

واقعا دوست نداشتم این رو بگم. یعنی همین عرب سوسمارخور رو میگم. اما واقعیتی که می خوام بگم همینه. راستش ته دل همه ایرانی ها رو تو دبی که بخونی اینه که دبی خوبه! خیلی هم خوب! نسبت به ایران آزادتره، مدرن تره و کلا بهتره دیگه! با حجاب و بی حجاب و انقلابی و ضد انقلابی و وطن پرست و متنفر از وطن هم نداره. اما آخر سرِ آخر سرش، نمی دونم چی درون ما هست که برای کم نشون دادن کاری که اونا کردن سعی می کنیم تخریبشون کنیم. عرب سوسمارخور یا دبی بی رگ و ریشه و تاریخ(!) یا مرکز س.ک.س و فساد و فحشای خاورمیانه از اون حرف هاست که به نظر من برای بخشی از اونا برای دل خنک شدن خودمونه. نمی تونیم به اونها برسیم سعی می کنیم اونا رو پایین بیاریم.

نه اینکه دبی بعضی از این ها نیست! دبی واقعا تاریخی نداره. مشکلات و عقب افتادگی هم زیاد داره. اما در عین حال چیزهای دیگه هم داره که اونا خوبند و در کل  فکر میکنم که دبی با تمامی مشکلاتش و تناقض هاش خوبه! یعنی خیلی بهتر از مدل ما برای رشد و توسعه بوده که سال هاست داریم درجا می زنیم و تازه کلی هم سرمایه به همین دبی فراری دادیم. به نظرم همین که 72 ملت رو کنار هم آورده و ازشون کار میکشه خودش هنره! کاری که ما به سختی می تونیم تو مملکت خودمون با اقوام مختلف ایرانی انجام بدیم.

اصلا این هیچی! همین که صرافی هاشون تا ساعت 12 شب باز هستند و شب می خوابی و صبح بلند میشی یهو ارزش پولشون نصف نشده خودش هنره! همین که بانک های دبی عرب های سوسمارخور و شهر فساد و فحشا، ایران ام القرای به اون بزرگی رو تحریم کردند، بازار ارز ایران به هم ریخت خودش هنره و نشون میده اونا چه کاری بزرگی کردند. اونم وسط بیابونی که شوره زار و شن زار محاصرش کرده و تابستون هاش از شدت گرما و شرجی هوا برای مردم خودش هم جهنمه... واقعا هنره!
.
.
.
.
گاهی اوقات که چشمامون رو می بندیم و دهنمون رو باز می کنیم تا دلمون خنک بشه و با پایین آوردن دیگران خودمون رو بالا فرض کنیم خیلی چیزا یادمون میره . مثلا این که کلی هموطن عرب داریم. عرب ایرانی!