۱۳۹۱ خرداد ۳, چهارشنبه

سفرنامه 102: روسپی های دبی

خنده ام میگیره از شهری که فروش و خوردن مشروب به خاطر شرع مقدس و دین مبین محمد توش ممنوعه (به جز هتل ها به چند برابر قیمت عادی که این هم بیزینس چند جوون خانواده آل مکتومه که مشروب رو به ده برابر قیمت به ملت بدند، به نام اسلام به کام آل مکتوم) اما شب که میشه شهر رو، بخصوص هتل های لوکس رو روسپی از انواع و اقسام عرب و اروپایی برمیداره. حتی یک دقیقه راحت نمی تونی توی لابی بشینی... شب های آخر دوست سوییسیم به طعنه گفت که برگردیم سوییس یه کم دختر غیرروسپی ببینیم. من هم زیر لب فقط می گفتم استغفرالله!!!
.
.
.
.
خوشم میاد از این دوستان عرب شکم گنده کرده منطقه گهربار و نفت خیز خاورمیانه، بخصوص نوع کویتی و عربستانی که با لامبورگینی هم بیاند یک هتل n ستاره در حالیکه تو بغلشون  چند تا موبلوند در حال وول خوردن باشند و بوی مشروب و صدای خنده مستیشون هم بیاد، اما این دشداشه سفید بلند رو از تنشون در نمیارن یه کت و شلوار و کراوات بپوشن! یا یه چیز دیگه بپوشن که تیپشون به این کارایی که میکنن بیاد!!