۱۳۸۹ دی ۲۱, سه‌شنبه

مرز پرگهر - نوزدهم



دوباره یک سانحه و دوباره جدایی و اشک ... دردناک است که به صفحه یکی از بچه های شریف در فیس بوک سر بزنی که در آن پرواز بوده و دیگر زنده نیست....

در این میان اما دوباره مساله همیشگی شروع شده. مقصر دانستن دولت و جمهوری اسلامی برای این هواپیماهای از رده خارج و بحث همیشگی امنیت پایین پرواز. در اینکه این هواپیماهای ما بد هستند و این دولت و جمهوری اسلامی نه سر قضیه هواپیماها بلکه سر خیلی چیزهای دیگه هم مستحق مواخذه است که اثراتش به مراتب از کشته شدن هفتاد نفر در یک پرواز بیشتره، اما فراموش نکنیم این تعداد کشته فقط خوراک تصادف دو اتوبوس تو جاده هاست که بارها و بارها و هر ماه داره اتفاق میفته. خوراک همیشگی یک هفته رانندگی خود ما ایرانی ها تو شهر و جاده هاست. (آمار وحشتناک کشتار خودمون در جاده ها در سال 89 در این لینک موجود است: 4600 موتورسوار در 8 ماه و 13000 هزار کشته جاده ای در 6 ماه)

در اطراف خودم که نگاه می کنم کسی رو که در سانحه هوایی مرده باشه نمی بینم ولی در تصادف الا ماشاءالله. هر سال یکی دو نفر رو داریم. اما هیچ کسی به خودمون به خاطر این کشتار بی رحمانه با ماشین تو جاده و شهر فحش نمی ده ولی همین که یک هواپیما میفته همه شروع می کنند به تحلیل نقطه ضعف ها و کمبودها و قصور دولت و جمهوری اسلامی.

اینو ننوشتم که بگم این افتادن هواپیما مهم نبوده یا دولت و جمهوری اسلامی مقصر نیستند. برای این نوشتم که بگم ما مرگ های زیاد دیگه ای هم داریم که به راحتی با نگاه کردن به خودمون قابل کنترل و کاهشند. اگر به اونها هم مثل همین سقوط یک هواپیما اهمیت بدیم شاید خیلی از دردهای جامعه ما کمتر بشه. فقط کافیه به همون خبر دردناک مرگ حدود 4600 هزار موتورسوار از ابتدای سال 89 نگاه کنید و ببینید این عدد لااقل 60 برابر این عددیه که در این سانحه هوایی رخ داده. در نیمه اول سال هم حدود 13000 کشته رانندگی داشتیم که چیزی حدود 200 برابر تعداد کشته های این سانحه هواییه. می دونید این تعداد کشته چند خانواده رو به هم ریخته؟ یعنی لااقل هزاران بار خانواده های داغداری مثل تصویر بالا ایجاد شده. اما چرا کسی صداش درنمیاد؟ چرا کسی به کسی فحش نمی ده؟ چرا مردمی ناراحت نمی شند؟ چرا این روند عوض نمیشه؟ چرا رانندگی ما متمدنانه تر نمیشه؟