۱۳۹۱ خرداد ۱۷, چهارشنبه

سفرنامه 106: میلان

وقتی که اهل فوتبال نباشی و به میلان بروی تنها سرگرمی شهر همین کلیسای قدیمی میلان می شود که ایتالیایی ها به آن Duomo می گند.

در داخل هم مثل همه کلیساهای قدیمی اروپا از جمله نوتردام پاریس می توانی شکوه و عظمتی که به نوعی نشان دهنده قدرت کلیساهاست را ببینی:


و مثل کلیساهای بزرگ دیگر (بخصوص از نوع کاتولیک ها)  کلی نقاشی و این پنجره های زیبا و رنگی که بر اثر عبور نور خورشید این طرح های زیبا را نشان می دهند:



و البته دو جسد که فکر می کنم فقط مختص کلیسای میلان باشه. دو جسد که متعلق به دو روحانی این کلیساست که در سال های 1989 و 1996 درگذشته اند و به این شکل سعی شده جسدهای آنها از پوسیدگی حفظ شده و به نمایش گذاشته شود:



اگر از دست های خشکیده و پوسیده اشان بگذریم مهمترین چیز فکر کنم کفش های مشکی و براقشان است. انگار همین دو سه ساعت پیش واکس خورده اند....
.
.
.
.
با همه رنسانس و اتفاقات در غرب برای کوتاه کردن دست کلیساها و تصور حاکی از دین ستیزی و دین گریزی در غرب عجیبه که هنوز می تونی مردمی رو در کلیسا ببینی که به زانو در برابر مجسمه مسیح نشسته اند و دعا می کنند. پای صحبت و دعای کشیش ها می نشینند و برای دیدن پاپ صف می کشند و به لباس های او دست می زنند تا متبرک شوند.... همه اینها واقعیت است!!!