در این مدت که سفر بودم کلا از مهمترین جنبه زندگی مدرن یعنی رسانه ها به هر شکلی دور بودم. نه تلویزیونی، نه روزنامه ای و از همه مهمتر نه اینترنتی! خودم البته خواسته بودم. تقریبا یک ترک اعتیاد رسانه ای بخصوص اینترنتی بود. خودم دیگه از این وضعیت خودم خسته شده بودم که مدام برم تو اینترنت و وب گردی کنم. بعد از یه مدت واقعا انگاری آدم مریض میشه و نمی تونه خودشو کنترل کنه....
جالب اینکه وقتی هم دیگه برای یه مدت نمی ری تو اینترنت و چک میل نمی کنی و خبر نمی خونی و فیس بوک سر نمی زنی، وقتی بر می گردی می بینی واقعا هیچ اتفاقی هم نیفتاده و همه چیز مثل قبل جریان داره... اگرچه قبلش آدم فکر می کنه اگر یه ساعت به اینترنت وصل نباشه و ایمیل چک نکنه الآن چه فرصت مهمی رو از دست داده.... اینم نوعی مرض و وسواس میشه که آرامش رو می گیره....
به هر حال درس این سفرها که دسترسی به ابزارهای تمدن رو برات محدود می کنه اینه که به زور از اینترنت دور می شی و تازه می فهمی اگر یک ماه هم چک میل نکنی و خبر نخونی هیچ اتفاقی نمیفته... تازه اعصابت هم راحت تره چون دروغ و چاخان و فریب کمتر می شنوی و می بینی....
پینوشت: ظرف کمتر از یک روز فکر کنم معتاد شدم دوباره :)
جالب اینکه وقتی هم دیگه برای یه مدت نمی ری تو اینترنت و چک میل نمی کنی و خبر نمی خونی و فیس بوک سر نمی زنی، وقتی بر می گردی می بینی واقعا هیچ اتفاقی هم نیفتاده و همه چیز مثل قبل جریان داره... اگرچه قبلش آدم فکر می کنه اگر یه ساعت به اینترنت وصل نباشه و ایمیل چک نکنه الآن چه فرصت مهمی رو از دست داده.... اینم نوعی مرض و وسواس میشه که آرامش رو می گیره....
به هر حال درس این سفرها که دسترسی به ابزارهای تمدن رو برات محدود می کنه اینه که به زور از اینترنت دور می شی و تازه می فهمی اگر یک ماه هم چک میل نکنی و خبر نخونی هیچ اتفاقی نمیفته... تازه اعصابت هم راحت تره چون دروغ و چاخان و فریب کمتر می شنوی و می بینی....
پینوشت: ظرف کمتر از یک روز فکر کنم معتاد شدم دوباره :)