۱۳۸۸ آذر ۶, جمعه

اعوجاج شعری - دوم

لحظه دیدار نزدیک بود.....

اما نه دیوانه! نه مست!

نه میلرزید دلم، نه دست...

گویی در این جهان بودم!


نخراشید به غفلت صورتم را ، تیغ

نپریشید صفای زلفکم را دست


اما نه!

انگار اشتباه می کردم!

من مست بودم! مست!

آبرویم را ریخت دل!

گل را فراموش کردم!!