۱۳۸۷ تیر ۲۵, سه‌شنبه

خویشتن داری!

دیروز دم میدان فاطمی در کنار عده ای دیگه منتظر یک تاکسی بودم... در جمعیت دختری بود که علاوه بر پوشش محرکش کمی حرکات اضافی داشت. از اون حرکات که قصد جذب آدمای دیگه رو داره.... موفق هم بود چهار نفر دورش جمع شدند و متلک های معمول شروع شد...در نهایت اخم کرد و جاش رو کمی عوض کرد و تقریبا کنار من وایستاد. بعد یکی از اون چهارتا مرد دوباره اومد پیشش و بعد از اندکی آروم صحبت کردن باهاش مرده یک تاکسی دربست گرفت و در کمال تعجب دختره اول پرید تو ماشین و بعد هم مرده رفت تو و بعد هم با هم رفتند......
دیدن این صحنه ها برای ما آدمها که با گرون شدن هزینه زندگی مشترک و به هم ریخته جامعه و سخت شدن یافتن آدمی متناسب با خودمون قصد فریفتن خودمونو داریم که روابط جنسی رو برای رسیدن به جاهای بهتر باید سرکوب کنیم مثل یک پتک محکم به سد در حال شکستنه.... آیا اگر دختری انقدر ارزونه که بشه به این راحتی باهاش رفت آیا من هم به عنوان یک آدم توی سنی که نیازهام مشخصه باید سال ها خویشتن داری کنم؟
هیچ چیز بدتر از درگیری فکر آدم روی این مسایل که با یک ازدواج حل می شه نیست... ولی انگاری ازدواج از روش های دیگه سخت تر شده......