۱۳۸۷ تیر ۳۱, دوشنبه

سفرنامه یکم : به یونان از فرودگاه استانبول

توی این چند وقته که حرفای بی­ربط زیاد زده بودم شاید می­تونستم از سفر پیش روم یعنی یونان و آتن بنویسم ولی از اونجایی که غیر حرفه ای هستم این فرصت رو از دست دادم تا حالا که تو سالن ترانزیت فرودگاه استامبول هستم و وقتی قرار باشه 8 ساعت توی ترانزیت منتظر پرواز بعدیت باشی چاره­ای بهتر از تایپ بلاگ پیدا نمی­کنی. خوب باز هم دیر نیست انگاری.
اولین چیزی که برای ما ایرانی­ها یکهو با این سفرهای به بلاد کفار عوض می شه زن­ها هستند! نعوذ باالله گمان بد نبرید که قراره اینجا بی ناموسی بنویسم ولی خوب به هر حال حقیقته دیگه. توی هواپیما اکثر زن ها به جز تعدادی معلوم­الحال بودند که من انتظار داشتم به محض اعلام خروج از مرز ایران همه دیگه سنگ تموم بذارن ولی در کمال تعجب این جوری نشد روسری­های نیم­بند اکثرا حتی در فرودگاه استامبول هم سر جاشون موندند! اونایی هم که کشف حجاب کردند نمی­کردند بهتر بود.... کله کچل و باستن ها!!!!! خوبه خداوکیلی لااقل تو ایران با حجاباشون می تونند این نواقص انباشته شده رو بپوشونند و مردا رو گول بزنند ولی اینجا دیگه هیچی رو نمی­شه پنهان کرد. خداییش بعضی از زن­های نیمه برهنه اینجا از زن­های با روسری­های فراری و مانتوهای چسبون و آرایش­های شب حجله کمتر تحریک کننده هستند.
ولی به جای ایرانی­ها که اتفاقی کمی مراعات کردند چند تا هواپیمای دیگه هم مسافرشون پیاده شدند که توش آلمانی­ها سنگ تموم گذاشته بودند وقتی در باز شد با اون لباسای بی­ناموسی از حجله دراومده ریختند بیرون می خواستم بگم برید که الآن گشت ارشاد میاد و همتونو جمع می­کنه که یادم افتاد اینجا اونجا نیست..... خیلی جالبه در عرض کمتر از 3 ساعت کل قوانین چپه شد. جالب اینکه کسی مسخ همین زن های نیمه برهنه نیست یا تیکه هم نمیندازه. کلا فکر کنم آستانه این کارا تو مملکت ما پایینه باید برنامه ریزی کنیم که بره بالا.
علاوه بر زن­ها الآن توی سالن ترانزیت آهنگ ترکی گذاشته که تو ایران فقط تو تاکسی­های میشه شنید و البته کسی هم از حراست نمی­یاد که بگه کمش کنین. جای برادرم خالی که عشقه آهنگ ترکیه و حالا کجاست که ببینه تو سالن دارن براش پخش می کنن. جالبه که CDهایی که ما حتی اخیرا دیگه پول CDیش رو هم نمی دیم اینجا 8 یورو (14000 تومان ناقابل) باید براشون بدیم تازه هم نمی تونی آهنگ خوباشو هم سوا بکنی. علاوه بر بی ناموسی­های فوق­الذکر، تبلیغات بی­ناموسی هم که دیگه در و دیوار و پوشونده ... رفتم تو بخش مجلاتش که احتمالا فکر کنم با بخش پورنو فرودگاه اشتباه گرفته بودند کلی بی ناموسی بد جور و خفن از جدیدترین ستاره های خوش قواره هالیوودی و ترک! آی مردم هم می­خرند!
ولی خداییش با همه اینا وقتی می­بینی بعضی زن­ها هنوز چه جوری حجاب دارن- نه فقط ایرانی­ها- می­فهمی که آدم خودش باید بخواد! نمی­شه زورکی به اونها حالی کرد که یک کاری رو بکنند. اگه خودشون نخواند باید براشون گشت ارشاد بذاری و بعد تازه همین که از گشت ارشاد رد شد دوباره بی­ناموسی می­کنه!
راستی من چرا اینقدر به این واژه " بی­ناموسی" گیر دادم!
راستی جناب فتح­الله زاده مدیرعامل استقلال هم در فرودگاه رویت شد. خدا ما را با این دیدار این حوریان که در ایران نمی­بینیم ولی در بلاد خارجه مشعوف به دیدار می ­شویم به بهشت برین با چک و لقد خواهد برد! خداییش از این نمی­شه نتیجه گرفت اینا همش این ورا هستند!
یه راستی دیگه : بدترین عذاب الهی برای ما ایرانی­ها اینه که تو اینجا وقتی به دستشویی­های فرنگی عادت نداریم گلاب به روتون سلسله بول بگیریم! آخ کجایی سنگ توالت ایرانی! ای فدای تو همه بزهای من!