۱۳۹۱ تیر ۳۰, جمعه

ماه رمضون...

تو ترافیک دم اذون مغرب یکی از روزهای ماه رمضون تو تاکسی نشستی و راننده همونطور که دست چپش از شیشه ماشین بیرونه و فقط با دست راستش فرمون و دنده رو عوض می کنه، با پیچ رادیو هم بازی می کنه تا شاید جایی زودتر از بقیه جاها اذون بگه!
.
.
.
.
چند لحظه بعد، همین که کلی برنامه های استقبال اذون تموم میشه و بالاخره صدای اذون میاد، سیگاری بی درنگ روشن میشه....