۱۳۹۰ فروردین ۱۴, یکشنبه

لوزانیات سی و ششم

و از تمامی نعمات خدا بر این مردم فقط یک آفتاب سوزان و یک گرمای هوا باقی مانده بود که از دیروز این نعمت الهی نیز بر اینان ارزانی داده شد تا مردمان شهر ندانند چگونه اینهمه زیبایی را مست شوند و زنهای شهر ندانند کدام لباس نیمه عریان را بپوشند تا در آغوش عاشقان سرمست خود، تشنه از لبان یار بنوشند و بوسه باران شوند....

برای اینهمه نعمت، چه شکرانه ای بالاتر از دوست داشتن و عشق ورزیدن در پیشگاه طبیعتی که همه زیبایی شده است؟
.
.
.
.
هرچه بیشتر این مردمان را می بینیم، کمتر می فهمم که چرا ما آنگونه زندگی می کنیم.....