حدود يك ماه پيش امتحان TOEFL داشتم و يادم هست كه چه آرامش مشكوكي داشتم! اصلا انگار نه انگار كه امتحان داشتم ولي شكم بي دليل نبود چون يواش يواش داشتم حس مي كردم كه يك سري نيروهاي منفي دست اندركار شده اند تا من آروم سر جلسه نرم! خودم هم مقصر بودم و بالاخره موفق شدم كه به هر غلطي متوسل بشم تا كاملا شب امتحان به هم بريزم! از بخت بد هم دقيقا همان شب نشانه هاي يك آنفولانزاي كوفتي نمايان شد: درد بدن و آبريزش بيني و قس علي هذا. صبح هم كه از خواب دير بلند شدم و مجبور شدم به دليل ترافيك به جای تاکسی يك عدد موتور بگيرم و مشخصه كه با اون آنفولانزا، توي اون سرما، سوار موتور چه بلايي كه سرم نيومد! البته ناگفته نمونه كه دو سه بار هم حضرت عزراييل را پشت موتور به عينه ملاقات نمودم. خدا رو شکر که روش به طرف دیگه بود و اون ما رو ندید! به هر حال نتيجه اين شد كه اصلا سر جلسه نفهميدم چه جوري امتحان دادم فقط دادمش و اومدم بیرون... حالا فارغ از اينكه جواب TOEFL رضايت بخش تر از اون چيزي كه فكر مي كردم ولي فكر مي كنم سر GMAT هم كه بايد تو دوبي بدم , بلاي مشابهي داره مياد!
قراره فردا برم دوبي و نمي دونين تا حالا چه بلاهايي كه سرم نيومده! هفته پيش نامه خروج از كشور من از نظام وظيفه به گذرنامه نرسيد و حدود 4 روز دنبال نامه ام بودم. بعد از نااميدي از يافتن نامه مرحوم شده بهترين راه را يافتن يك آشنا ديديم كه از آسمان پيدا شد و آخرسر ديروز ( دو روز قبل از پرواز) به كمك آن بند "پ" محترم و كلفت در نظام وظيفه, نامه دوباره صادر شد و به خودم دستي تحويل داده شد و در ضمن ايشان زنگ زد رياست گذرنامه كه مهر خروجم رو يك روزه بزنند وگر نه پرواز كنسل! فارغ از اين دردسر عجيب كه دقيقا 4, 5 روز من رو با اعصاب خوردي و بالا پايين شدن به طور كامل از بين برد حالا دوباره براي سومين بار در دو ماه اخير آمفولانزا گرفتم به طوريكه به شدت ضعف دارم و همش زير لاحافم! خواهر محترم كه دكتر هست عليرغم اينكه هميشه ما رو از استفاده از كورتن برحذر مي داشت ديشب خود داوطلب تزريق شد ولي جالب آنكه بهتر كه نشدم هيچ , ناودان بيني هم شرشرش در حال جریان است!
واقعا دارم ايمان ميارم كه نيروهاي منفي شكل گرفته اند تا من آن طور كه بايد امتحانم رو ندم..... خدايا اگر تو داري اين كارو مي كني كرمتو شكر بذار يك هفته ديگه حال منو بگير! هنوز كنار دريا و دیسکو نرفتم که خشمت گرفته! در مورد پوشش زن های اونجا هم والله من بی تقصیرم.... جان من بی خیال!
قراره فردا برم دوبي و نمي دونين تا حالا چه بلاهايي كه سرم نيومده! هفته پيش نامه خروج از كشور من از نظام وظيفه به گذرنامه نرسيد و حدود 4 روز دنبال نامه ام بودم. بعد از نااميدي از يافتن نامه مرحوم شده بهترين راه را يافتن يك آشنا ديديم كه از آسمان پيدا شد و آخرسر ديروز ( دو روز قبل از پرواز) به كمك آن بند "پ" محترم و كلفت در نظام وظيفه, نامه دوباره صادر شد و به خودم دستي تحويل داده شد و در ضمن ايشان زنگ زد رياست گذرنامه كه مهر خروجم رو يك روزه بزنند وگر نه پرواز كنسل! فارغ از اين دردسر عجيب كه دقيقا 4, 5 روز من رو با اعصاب خوردي و بالا پايين شدن به طور كامل از بين برد حالا دوباره براي سومين بار در دو ماه اخير آمفولانزا گرفتم به طوريكه به شدت ضعف دارم و همش زير لاحافم! خواهر محترم كه دكتر هست عليرغم اينكه هميشه ما رو از استفاده از كورتن برحذر مي داشت ديشب خود داوطلب تزريق شد ولي جالب آنكه بهتر كه نشدم هيچ , ناودان بيني هم شرشرش در حال جریان است!
واقعا دارم ايمان ميارم كه نيروهاي منفي شكل گرفته اند تا من آن طور كه بايد امتحانم رو ندم..... خدايا اگر تو داري اين كارو مي كني كرمتو شكر بذار يك هفته ديگه حال منو بگير! هنوز كنار دريا و دیسکو نرفتم که خشمت گرفته! در مورد پوشش زن های اونجا هم والله من بی تقصیرم.... جان من بی خیال!